مقاله رشد شخصیت از دیدگاه فروید

30,000 تومان
تعداد صفحه : 11
حجم فایل : 40 KB
فرمت فایل : Word

لینک دانلود بعد از اضافه کردن پروژه به سبد خرید و پرداخت آن در اختیارتان قرار خواهد گرفت.

توضیحات

رشد شخصیت از دیدگاه فروید

چکیده

زیگموند فروید(Sigmund Freud) معتقد بود که اختلال‌های روان‌رنجوری که بیمارانش از خود نشان می‌دادند از تجارب دوره کودکی آن‌ها سرچشمه گرفته است. او تجربیات کودکی را به قدری مهم می‌دانست که گفت، شخصیت فرد بزرگسال در پنج سالگی به طور محکم شکل می‌گیرد و متبلور می‌شود. آنچه وی را متقاعد ساخت که این سال‌های نخستین بااهمیت هستند، خاطرات کودکی خود او و خاطراتی که توسط بیماران بزرگسال او فاش می‌شدند بود. فروید تعارض‌های جنسی نیرومندی را در طفل و کودک نورس احساس کرد، تعارض‌هایی که به نظر می‌رسید در اطراف نواحی خاص بدن دور می‌زنند. وی متوجه شد که در سنین مختلف، هر یک از نواحی بدن از نظر مرکز تعارض، اهمیت بیشتری دارد. در هر مرحله رشد شخصیت، تعارضی وجود دارد که باید قبل از اینکه کودک بتواند به مرحله بعدی پیشروی کند حل شود. گاهی اوقات شخص دوست ندارد یا نمی‌تواند از یک مرحله به مرحله بعدی منتقل شود، زیرا تعارض حل نشده است یا به این علت که نیازهای وی آنچنان عالی توسط والدینی آسان‌گیر ارضا شده‌اند که کودک نمی‌خواهد پیش برود. در هر دو صورت گفته می‌شود که فرد در این مرحله رشد تثبیت شده است. در تثبیت(Fixation) قسمتی از لیبیدو یا انرژی روانی(Cathexis) صرف آن مرحله رشد می‌شود و انرژی کمتری برای مراحل بعدی باقی می‌ماند.

مقدمه

دیدگاه فروید در مورد رشد شخصیت تا حد زیادی متاثر از دیدگاه او نسبت به اهمیت غریزه جنسی است و به همین جهت مراحل مختلف رشد شخصیت را با توجه به مناطق شهوت زا نامگذاری کرد. او اعتقاد داشت که در سنین مختلف یکی از مناطق ش*هو*ت زای بدن اهمیت بیشتری می‌یابد، یعنی مرکز تعارض (Conflict) می‌شود که کودک باید پیش از آنکه قدم به مرحله بعدی بگذارد، آنها را به شکل رضایت بخشی حل کند.

مرحله دهانی Oral stage

اولین مرحله روانی ـ جنسی رشد شخصیت از تولد تا دو سالگی ادامه دارد.دهان و زبان مراکز اولیه لذت هستند و فروید نواحی ش*هو*ت*زا نامیده است

نتیجه گیری

پس در بلوغ احساسی فرد نه تنها از حال و احساس خودش بصورت درست خبر داره بلکه به چرایی اونها واقف است و توانایی اینو داره که از احساسات و عواطف و هیجانات دیگران با خبر بشه و در این مبادله و داد و ستد احساسات به راحتی شرکت میکنه.در حالیکه مثلا کسی که بلوغ احساسی و عاطفی نداره در ارتباط با دیگران نقش مالک یا کنترل کننده رو میخواد بازی کنه و یا فردی است که احساس عدم امنیت یا آرامش میکنه.