مقاله روش های تامین مالی پروژه های شهری

70,000 تومان
تعداد صفحه : 103
حجم فایل : 300 KB
فرمت فایل : Word

لینک دانلود بعد از اضافه کردن پروژه به سبد خرید و پرداخت آن در اختیارتان قرار خواهد گرفت.

توضیحات

روش های تامین مالی پروژه های شهری

همراه با پاورپوینت ۷۵ صفحه ایی از خلاصه ی این مقاله برای ارائه دادن شما دانشجویان

بخش اول :  

روشهای تامین مالی

تاریخچه :
از جمله نخستین تحقیق های انجام شده در زمینۀ ساختار  سرمایه،تحقیق دیوید دوراند درسال ۱۹۵۲ می باشد. بعد ازآن درسال ۱۹۵۸ مقاله ای توسط دوتن از استادان مالی یعنی مودیلیانی ومیلر منتشر شد که به دلیل نظریۀ تازه ای که در زمینۀ ساختار سرمایه ارا ‌ئه داده بود،سرآغاز مباحث گسترده ای گردید (این نظریه به تئوری MM معروف است ).   به طوری که علاوه بر سلسله مقالاتی که توسط خود این دو نفر در سالهای  ۱۹۵۹، ۱۹۶۳، ۱۹۶۵، ۱۹۶۶، ۱۹۶۹ منتشر شد ، افراد دیگری نیز مانند دیوید دوراند ۱۹۵۹،فردو وستون (۱۹۶۳ )، داوسون، برور و جاکوب (۱۹۶۵)، هیمس و اسپر نگل (۱۹۶۹)،آر،سی،مرتون (۱۹۷۷)و جک بیکر (۱۹۷۸)در تأیید یا انتقاد از تئوری MM  بحث و اظهار نظر نمودند .
مودیلیانی ومیلر (۱۹۵۸)ابتدا معتقد بودند چگونگی ساختار سرمایه تأثیری بر ارزش شرکت ندارد اما بعد ها (۱۹۶۳) پذیرفتند که صرفه جویی های مالیاتی ناشی از بهره بدهی ها باعث افزایش ارزش شرکت می شود وپیشنهاد کردند شرکتها در ترکیب منابع مالی خود از حداکثر بدهی ممکن استفاده نمایند.
درسال ۱۹۷۶ اسکات ومارتین در تحقیقی که در ایالات متحده درزمینه ی ساختار سرمایه انجام دادند به این نتیجه رسیدند که نوع صنعت یک عامل موثر و تعیین کنند در ساختار مالی شرکتهااست . ریمرز (۱۹۷۵) نمونۀ بزرگی از شرکتهای فعال در نه صنعت مختلف در پنج کشور را مورد آزمایش قرار داد . نتایج حاکی از این بود که درکشورهای فرانسه وژاپن ساختار مالی در میان صنایع مختلف تفاوت معنی داری دارند در حالی که در کشورهای ایالات متحده هلند و نروژ این تفاوت در صنایع مختلف مشاهده نمی شود .
وارنر (۱۹۷۷) درتحقیقی که بر روی نمونه ای از شرکتهای راه آهن انجام داد به این نتیجه رسید که ارزش فعلی هزینه های ور شستگی بدهی ها نسبت به افزایش ارزش ناشی ازبدهی ها ناچیز است.برایلی ،جاروکیم  (۱۹۸۴) طی تحقیقی در ارتباط با وجود ساختار مطلوب سرمایه به بررسی عوامل مؤثر بر ساختار مالی شرکتها پرداختند . دراین مطالعه اثر عوامل عمده ای چون نوع صنعت و ریسک تجاری  را بر ساختار مالی شرکتها مورد بررسی قرار دادند . نتایج این تحقیق که بر روی ۸۰ شرکت انجام گرفته حاکی از این است که نوع صنعت به طور مؤثری برنسبت بدهی شرکتها تأثیر داشته است. همچنین اندرسون (۱۹۹۰) به بررسی ارتباط میان ساختار مالی شرکتهاو تکنولوژی آنها پرداخت و به این نتیجه رسید که شرکتهای سرمایه بر دارای نسبت بدهی بالاتری نسبت به شرکتها ی کار بر هستند .
از جمله تحقیقات دیگر انجام شده در زمینه  مواردزیر را می توان نام برد:دونالدسون (۱۹۶۲)چارلزهالی (۱۹۶۶)، نویس باکستر (۱۹۶۷)، بن هایم (۱۹۶۸) ، رابرت هامدا (۱۹۶۹)،بی کااستون (۱۹۷۲) ، فرد آردیتی (۱۹۷۸)، جامبرز ،هاریس و پرینگل (۱۹۸۲) ، جان فینرتی (۱۹۸۶)وداگلاس وآدام گار (۱۹۸۸).

شیوه های تامین مالی :

تامین مالی برای اجرای پروژه های سود آور در صحنه رشد شرکت ، نقش بسیار مهمی ایفا می کند . توانائی شرکت در مشخص ساختن منابع مالی بالقوه ( داخلی و خارجی ) برای تهیه سرمایه به منظور سرمایه گذاری ها و تهیه برنامه های مالی مناسب ، از عوامل اصلی رشد و پیشرفت شرکت به حساب می آیند .
مدیریت شرکت در راستای تعیین منابع مالی مناسب باید هزینه منابع متعدد تامین مالی را مشخص و آثاری که این منابع مالی بر بازده و ریسک عملیاتی شرکت دارند تعیین نمایند . مقصود ما از کاربرد واژه مناسب در جمله بالا اجرای برنامه هایی است که بتوان بدان وسیله ثروت سهامداران را به حداکثر رسانید .
آنچه مساله را مشکل تر می سازد وجود انواع و اقسام اوراق بهاداری است که مدیریت شرکت می تواند از آنها استفاده کند . اما متاسفانه هنوز برنامه مالی مشخصی وجود ندارد که بتوان با اجرای آن ، ارزش شرکت را به بالاترین حد رسانید.) جهان خانی ،‌ ۱۳۷۳ ,‌ص ۲۶)

تاثیر روشهای تامین مالی بر روی ارزشهای شرکتها :

منابع مالی هر واحد اقتصادی از منابع داخلی و خارجی تشکیل شده اند . منابع داخلی شامل جریانهای نقدی حاصل از عملبات به علاوه وجوه حاصل از فروش دارائی ها و منابع  داخلی نیز شامل استقراض از بازارهای  مالی و انتشار سهام جدید است . مدیران مالی برای تامین مالی ابتدا از طریق وجوه عملیاتی سازمان اقدام می کنند آنگاه به بازار های خارجی روی  می آورند و در این مسیر بدهی را بر ارزش ویژه ترجیح می دهند . بر اساس این منطق ، عموم مدیران مالی ابتدا به ارزیابی ظرفیت استقراض خود اقدام کرده و پس از اعمال ملاحظات خاص تا سطح به دست آمده بدهی ایجاد می کنند .
از دیدگاه شرکت ریسک اوراق قرضه بیش از سایر اوراق است و افزایش بدهی ، ریسک ورشکستگی و مالی را افزایش می دهد . سهام ممتاز در ردیف بعد قرار می گیرد و سرانجام کم ریسک ترین نحوه تامین مالی سهام عادی است . شرکتی که تنها منبع مالی آن سهام عادی است ، احتمال ورشکستگیش کمتر است چون از بابت اوراق بهادار به کسی تعهد ندارد . بنابراین بقاء و ادامه حیات چنین شرکتی به مراتب بیشتر از شرکتی است که منابع  مالی خود را از طریق اوراق قرضه فراهم آورده است.
ارزان ترین منبع مالی وام یا اوراق قرضه است . بنابراین در صورتی که کاهش هزینه سرمایه و افزودن بر سود سهامداران مورد نظر باشد باید به سوی بیشترین استفاده از وام یا اوراق قرضه رفت . اوراق قرضه یا وام به دو دلیل ارزان است  یکی اینکه این دو منبع از نظر سرمایه گذار ریسک کمی دارند و بهره مورد انتظار وام دهنده  پایین تر از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران است ، دوم اینکه بنابر مقرارت مالیاتی ، هزینه بهره ، هزینه قابل قبول مالیاتی است و سبب می شود که شرکت مالیات کمتری را بپردازد . به بیان دیگر صرفه جویی مالیاتی در استفاده از این دو منبع سبب می شود که استفاده از آنها ارزان تر باشد و بر سود سهامداران بیفزاید.
منتها بیشینه کردن سود سهامداران هدف بسنده نیست ، بلکه باید به درجه ریسک و عدم اطمینان نسبت به سودی که به سهامدار پرداخت می شود نیز توجه شود .
شرکتی که به میزان در خور توجهی از وام استفاده می کند ، پرداخت بهره ثابتی را از محل سودی که دستیابی به آن با عدم اطمینان روبروست ،‌تعهد می کند ، چرا که به طور قطع نمی توان پیش بینی کردکه شرکت در اینده چقدر سود خواهد داشت ، در حالیکه شرکت متعهد است بهره ثابتی را به خرداران اوراق قرضه و وام دهندگان بپردازد . در این صورت سود سهامداران نوسان زیادی پیدا خواهد کرد . بدین ترتیب سهامدار از سویی خرسند است که شرکت به وام مورد نظرش دست می یابد چون سود مورد انتظارش افزایش می یابد و از سوی دیگران نگران ریسک بیشتر سود خویش است یعنی سهامدار اطمینان ندارند که سود بیشینه را به دست می آورند.
در صورت افزایش بی رویه بدهی ، ریسک بالا سبب می شود که ارزش سهام شرکت احتمالا کاهش یابد . در این باره می توان گفت که سودمندی استفاده از وام تا جایی است که افزایش بازدهی سهام از افزایش ریسک ناشی از بدهی بیشتر باشد . چنین رویکرد در چار چوب توجه و کنترل ساختار بهینه و مطلوب سرمایه امکان پذیر است .

تأثیر تأمین مالی از طریق بدهی بر روی ارزش شرکتها :

هزینه خاص سرمایه مربوط به بدهی از هزینه خاص سرمایه مربوط به سهام ممتاز و سهام عادی کمتر است .  این پایین بودن دو علت دارد :
اول ، هزینه بهره یک هزینه قابل قبول مالیاتی است و همین امر باعث می شود که هزینه مؤثر بدهی کم گردد ، با توجه به شرایط مندرج در قراردادهای وام ، ریسک وام دهندگان از ریسک سهامداران ممتاز و عادی کمتر است . بنابراین نرخ بهره مورد توقع وام دهندگان کمتر از نرخ بازده مورد توقع  سهامداران ممتاز و عادی شرکت است .
در نتیجه می توان گفت : که ارزش شرکتهایی که از طریق بدهی (وام ) تأمین مالی کرده اند بیشتر از شرکتهایی است که از سایر روشهای دیگر(سهام ممتاز ، ‌سهام عادی ) تأمین مالی کرده اند.