مقاله براک در پرتو کوبیسم

30,000 تومان
تعداد صفحه : 50
حجم فایل : 50 KB
فرمت فایل : Word

لینک دانلود بعد از اضافه کردن پروژه به سبد خرید و پرداخت آن در اختیارتان قرار خواهد گرفت.

توضیحات

براک در پرتو کوبیسم

تعریف کوبیسم

تجربیات طیبایی شناختی پیشگامان نقاشی سده بیستم بر شالوده دستاوردهای کاوشگران بزرگ اواخر سده نوزدهم استوار شده‌اند. فووها و اکسپرسیونیست‌ها عمدتا راهی را دنبال کردند که توسط سرا، گوگن،‌و وان گوگ هموار شده بود؛ یعنی راهی که به رنگ ناب می‌انجامید. اینان از آموزشهای سزان چشم نپوشیدند؛‌وقتی فقط آن بخش از زیبایی شناسی او را تحول بخشیدند که به بازنمایی ادراک شخصی به وسیله معادلهای رنگی مربوط می‌شد. اینان، به انگارهای سزان درباره فضا و «فرم»‌ علاقه‌ای نشان ندادند. کوبیسم از همین انگارها آغازید. کوبیسم نیز کوششی بود برای انطباق عناصر زیبا نمایی تصویر با نظم مستقل شکلهای رنگین؛ یعنی همان وظیفه‌ای که برای نظریه پردازان هنر دهه نخست قرن بسیار مبرم می‌نمود. پیکاسو و براک ـ ابتدا جداگانه و سپس همراه با ـ در این زمنیه به راه حل‌هایی تازه رسیدند که تحت عنوان «کوبیسم»‌نامیده شد. این دو هنرمند، مسئله نمایش سه بعدی فرم (یعنی فضا) با تدبیر و شگردهایی متفاوت با میثاقهای سنت نقاشی اروپایی حل کردند. اما علاوه براین، به نتیجه‌ای کاملا جدید نیز دست یافتند، و آن تبلور بعد چهارم (یعنی زمان) در تصویر بود.

روش و سبک کار کوبیسم

نام کوبیسم که برای نخستین بار توسط منتقد هنری لوئیس واکسل در سال ۱۹۰۸ و در بازدید وی از نمایشگاه آثار براک ابداع شد،‌ همچون بساری از اصطلاحاتی از این نوع،‌ جنبه‌ای تمسخر داشت.( Cubesm از واژه cube به معنی مکعب است).
هنرمندان کوبیست به طور کامل از ایده هنر به مثابه تقلید از طبیعت که از دوره رنسانس به بعد در اروپا رایج بود،‌ جداشدند. پیکاسو و برای اشارات قرار دادی پرسپکتیو و کوتاه نمایی، و نقاشی از مدل را کنار نهادند و تصمیم گرفتند تا حجم پیکره را درسطحی دو بعدی و بدون هیچگونه ایجاد توهم بصری برای خلق تصویری سه بعدی، به نمایش بگذارند.

روش نمایش سه بعدی فرم ( فائق آمدن بر حجم ) پیکاسو و براک

در تجربه‌های تازه خود،‌ توجهشان را به شکل متمرکز کردند. عنصر رنگ اهمیتی کمتر یافت،‌ و به سایه ـ رنگهای تیره وملایم براساس خاکستری و نخودی محدود شد. آنها، درعین حال،‌ به حل مسئله فضا همت گماردند،‌ ویا به سخن دیگر،‌ درصدد یافتن محملی برآمدند که «فرم»‌ می‌توانست در آن سه بعدی بنماید. همانطور که تاکنون دیده‌ایم، تجدید نظر در فضای تصویری سنتی، ذهن بسیاری از هنرمندان نوین را مشغول داشته بود.
پیکاسو وبراک هر دو، با استفاده از خطوط مورب (برای نمایش عمق) و منحنیها (برای نمایش حجم)مشکل بعد سوم را حل کردند،‌ و به این ترتیب با قرار دادن اجسام در سطحی ساده، کاری کردند که [گویی] دارای عمق و یا حجم شدند. دراینجا است که عامل عقلانی خود را می‌نمایاند و ذهن نظراتی در مورد اجسام پیدا می‌کند. (واین ویژگی،‌ وابستگی سبک کوبیسم را به فلسفه و نظریه دکارت نشان می‌دهد و آن را در محدوده منطق استدلالی فرهنگ فرانسه قرار می‌دهد). این مسئله [علاوه برچهره و پیکر انسان] در مورد چیزهایی مانند میوه، بشقاب، لیوان، آب خوری و آلات موسیقی هم به کار گرفته می‌شود. بشقابی که در روی میز قرار دارد،‌ بیضی به نظر می‌رسد، در حالیکه بشقاب گرد است. از آنجا که ازنظر عقلانی تفاوتی بین آنچه که ما در ذهن داریم،‌ وجود ندارد؛ بنابراین (گردی) بشقاب هم در تصویر ظاهر می‌شود.